پندارپندار، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره

آقا پندار کبیر

شیر نخوردنای آقا پندار کبیر

1391/4/27 17:28
نویسنده : مامانی شادی
264 بازدید
اشتراک گذاری

مامانی آخه چرا؟ تو به من بگو....... چرا واسه شیر خوردن انقدر مامانی رو اذیت می کنی؟ مگه شیر چشه؟ خوشمزه که هست. مقوی که هست...قدت بلند می شه... چاق می شی..گنده می شی...مرد میشی... پس چرا نمی خوری؟ می خوریااااا اما وقتی دیگه داری از گشنگی هلاک می شی. شیر مامانو که نخوردی...اینم نمی خوای بخوری؟ نکنه دلت چلو کباب می خواد با پیاز بزنی به بدن؟ قیافت هم به این حرفا نمی خوره...سوسول می زنی مامان جونم... باید ببرمت رستوران ایتالیایی پاستا بخوری. دیروز وقتی اومدم بهت شیر بدم و سرتو برگدوندی و نخوردی زدم زیر گریه...کلافه بودم. دلم می خواست هر وقت شیشه شیرتو میزارم دهنت سریع استقبال کنی و قورت قورت شیرتو تا ته بخوری. دلیل این بی میلیاتو نمیدونم..... دیروز بابایی کلافه شد و دیگه گفت ولش کن بزار هر وقت گشنش شد بخوره. دیدی بابا قاط زد؟ امروزم عکستو دادم برای مسابقه لبخند یک فرشته. چه برنده بشی چه نشی برای من زیباترین لبخند رو داری. تو برای من زیباترین فرشته روی زمینی. هر چی که باشی.....................عشق مامانی. راستی فرشته من برای بابا امیر دعا کن( بابای بابا) سکته مغزی کرده. دعا کن زودی خوب شه. 

خب دیگه الان باید بریم لالا بعد هم اگه خدا بخواد شیرتو بخوریماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

صوفی مامان رادمهر
31 تیر 91 11:08
سلام دوستم... چقدر پندار نازنینه...خدا براتون حفظش کنه.. بوووووووس لینکت کردم...
مامانی شادی
31 تیر 91 20:21
مرسی صوفی جونم. آدرس وب سایتتو نذاشتی واسم