پندارپندار، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

آقا پندار کبیر

یه صحبت کوچیک با پسرم

1391/4/29 12:50
نویسنده : مامانی شادی
289 بازدید
اشتراک گذاری

یه سلام دیگه به تو عشقم...زندگیم...نفسم...جونم...عمرم...نازم....عسلم...عمرم...روحم و خلاصه همه کسم. دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم به اندازه همه جونم. خب دیگه بزار از دیشب بگم که مهمون داشتیم. قرار بود خاله سحر اینا بیان.منم کلی تهیه تدارک دیده بودم.. تو هم که اذیتم می کردی و من کلافه شده بودم حسابی. تا مامانی و مامانجون و دایی مهدی اومدن و بابایی هم که روز جمعه رفته بود کلاس و صبح با چشم گریون و خواب آلو پاشده بود. خلاصه که مامانی نسرین اومدم کمکم و کارا رو کردیم.شب که شد خاله سحر تنها اومد . حیف اون همه زحمتی که من کشیده بودم. ولی خاله سحر بیچاره به عشق تو 1 ساعتی موندو حسابی باهات بازی کرد و تو هم که ......وای وای وای جیش کردی رو خاله سحر. الهی قربونت برم مامانی...آبرومونو بردی که جیش جیشو. هوا هم خیلی خیلی گرم بود و کولر اصلا جواب نمیداد. تو هم از عرق خیس خیس میشدی و کلافه بودی. دیگه همه شب رفتن و من که از خستگی کلافه و داغون بودم زودی ششیرتو دادم و لا لا کردی منم به سرعت خوابیدم.فدات شم که تا صبح مثل آدم گنده ها می خوابی. مامانی راستش من خیلی دلم یه مسافرت خوب می خواد. اما همش نمیشه که بریم. دیگه حوصلم حسابی سر رفته.. قول بده اگر رفتیم مسافرت پسر خوبی باشی و مامان و بابا رو اذیت نکنی. 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامانی شادی
24 تیر 91 20:06
مامان امیر حسین نمیدونم چرا وقتی می خوام وبلاگتو ببینم یه صفحه دیگه باز می شه و وبلاگتو نمی تونم ببینم
عروسکم پرنیا
25 تیر 91 9:12
سلام . چقدر وب زیبایی دارید واقعا شاد شدم
مامان تسنیم
25 تیر 91 12:12
گل پسرتون آقاست
مامان مانی
29 تیر 91 7:42
میگن بی میلی مال قبل دندون در آوردنه,نگران نباشید ایشالا به زودی مرواریداش هم میاد مانی منم یه روزایی کم اشتها میشه و مرتب لثش رو به هر چیزی میکشه
ندا
2 مرداد 91 12:35
الهی پسرتون همیشه شاد باشه


ممنون از شما