پندار من 8 ماهه شد
سلام عمرم.....نفسم..... زندگی من...... پسرم امروز 8 ماهه شدی....خدایا شکرت ...
بزار از کارات بگم: توی روروئکت که خوب میچرخی.... ماما میگی و هر از گاهی بابا هم میگی.... هنوز نه سینه خیز میری نه 4 دست و پا... حالا نمیدونم این از خوش شانسیمه یا نه!!!!!! وقتی سرفه میکنیم ادامون در میاری و با یه سختی ای تو هم سرفه میکنی و خودت هم میخندی.... جیغای بنفشت هم که نگو.... گوش خراش... فکر کنم تا چند روز دیگه همسایه ها ازمون شکایت کنن..... عاشق دالی بازی و دنبال بازی هستی.... وقتی مامان نسرین میدوه تو با روروئک دنبالش میکنی و کلی میخندی.... هر وقت هم من یا بابا پشت کامپیوتریم تورو میزاریم روی پامون و تو هم با موس و کیبورد بازی میکنی...مثل الان...
غذا هم تقریبا همه چی میخوری... حلیم و سوپ و حریره بادوم .میوه و برنج و مرغ و ماست و پوره و خرما و خیلیییییییییییی چیزای دیگه... تازه انقدر پسر خوبی شدی چون هر وقت بهت شیر میدم تا آخرشو میخوری و دیگه مامان و اذیت نمیکنی.