پندارپندار، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 30 روز سن داره

آقا پندار کبیر

اولین شب یلدای تو

1391/10/2 13:29
نویسنده : مامانی شادی
309 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشق من.... الان که دارم اینا رو برات مینویسم دو شب از اولین شب یلدای تو میگذره...وقت نکردم که همون شب برات بنویسم.. اما عیب نداره مهم اینه که خاطره ی اون شب رو برات زنده نگه دارم.

اولین شب یلدای تو همه ی ما رفتیم خونه خاله سحر و مامانی نسرین اینا و پرستو دایی مهدی و پریسا و مامانجون هم بودن ... خلاصه که شلوغ و پلوغ بود. منم که یه لباس هندونه ای خوشگل که خاله نغمه برات هدیه گرفته بود رو تنت کردم و حسابی همه رو با این لباس تو سر ذوق آوردم...تو هم که حسابی دلبری میکردی و تند تند 4 دست و پا میرفتی و دستت رو به لبه میز میگرفتی که به خوراکیهای روی میز دستت برسه.. کلی هم ازت عکس گرفتم و عاشقانه به تمام حرکات جدیدت نگاه میکردم. شدیدا رقاص شدی و تا صدای آهنگ میشنوی میرقصی و دست میزنی. با پرستو هم که جفتت جور شده بود و تا پرستو نگات میکرد میزدی زیر خنده. الهی من فدای خنده های شیرینت بشم...

راستی یه چیز دیگه دیشب که رفته بودیم خونه ساناز و محسن ، از اونجایی که تو فوق العاده شیطون و خطری شدی وقتی دستت رو گرفتی به لبه میز شیشه ای و بلند شدی نمیدونم چطور شد که به ثانیه خوردی زمین و گوشه لبت با لبه میز برخورد کرد..من و بابا که کلی ترسیده بودیم دویدیم سمتتو تو هم از گریه چشمات خیس اشک شده بود. وقتی بابا بغلت کرد من عصبانی شده بودم و سر بابا داد و بیداد کردم که چرا مراقبت نبود...بعدم که دیدم لبت خونی شده و کلی اعصابم خورد شد و بغض کرده بودم اما روم نشد جلوی اونا گریه کنم...خیلی شب بدی بود. حالا خداروشکر که چیزی نشد و دوباره حالت خوب شد و با کوروش و علی بازی کردی شب هم رفتیم خونه مامان نسرین اینا و شب موندیم

خب الان برات عکسای شب یلدا رو میزارم

و در آخر عکس تو و بابای مهربونت

                              اولین شب یلدات مبارک عشق من

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مریم
2 دی 91 13:42
سلام وبلاگ شما را دیدم مطلب و قالب قشنگی داشت برای افزایش بازدید و بالا رفتن آمار میتونی به آدرس زیر ثبتش کنی همه وبلاگ نویسها هستند ضرر نمیکنی
http://fabner.net


من این کار رو کردم اما میگه (لینک وب سایت ما در صفحه ی مورد نظر یافت نشد، لطفا پس از ثبت لینک ما در وب سایت خود مجددا تلاش کنید)
مامان درسا
2 دی 91 15:39
سلام عزیزم درسا در سوگواره محرم آتلیه سها شرکت کرده.اگه میشه لطف کنید به وبلاگش بیاین وبه آدرسی که نوشتم برید وبهش امتیاز بدین.ممنون
مامان ال آی
3 دی 91 23:11
سلام آقا پندار ماشااله چقدر بزرگ شدی لباست هم رنگ هندونه است بخورمت


مرسی..بوسسسسسسسسسسسسس
خاله ستی مامان آیلی
10 دی 91 11:32
مبارک باشههه هندونه خوشگلللللللللل
الهیییییی همیشه شاد باشی عزیزمممممم


مرسی خاله ستییییی. شما هم با آیلی طلا همیشه شاد باشی
مامان کیان کوچولو
16 بهمن 91 13:03
عزیزم اولین یلدات مبارک نانازی